پس از سالها "خواهر مجرد" بودن، "کیتی" هیجانزده است که بالاخره یک دوست پسر دارد تا برای کریسمس با خانوادهاش به خانه ببرد. او انتظار نداشت که "دین" روز قبل از اینکه قرار باشد برود، او را رها کند. او که نمیتواند دوباره امسال تنها پرواز کند، وقتی همخانهاش پیشنهاد میکند که مردی را استخدام کند تا فقط برای چند روز نقش دوست پسرش را بازی کند، قبول میکند و ...
جهت ارسال دیدگاه ، ابتدا در سایت لاگین کنید ورود به سایت
0 دیدگاه